English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1622 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
enarm U مسلح شدن اماده کارزار کردن
fitted mine U مین مسلح اماده به کار
defusing U چاشنی کشیدن
defuse U چاشنی کشیدن
defused U چاشنی کشیدن
defuses U چاشنی کشیدن
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
activate U چاشنی مین را کشیدن
cocks U چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cock U چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking U چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
on tap U اماده کشیدن
activating U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activates U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activated U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
lays U کشیدن اماده شدن راه
lay U کشیدن اماده شدن راه
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
first fire mixture U خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
equips U مسلح کردن
equipping U مسلح کردن
arm U مسلح کردن
reenforce U مسلح کردن
weapon U مسلح کردن
armement U مسلح کردن
weapons U مسلح کردن
enarm U مسلح کردن
equip U مسلح کردن
arming U مسلح کردن
reinforces U مسلح کردن
forcing U مسلح کردن
reinforce U مسلح کردن
forces U مسلح کردن
cock U مسلح کردن
cocking U مسلح کردن
cocks U مسلح کردن
force U مسلح کردن
garnishes U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
actuate U مسلح کردن مین
disarmed U غیر مسلح کردن
deactivating U غیر مسلح کردن
disarms U غیر مسلح کردن
forearms U از پیش مسلح کردن
deactivate U غیر مسلح کردن
deactivates U غیر مسلح کردن
deactivated U غیر مسلح کردن
unarm U غیر مسلح کردن
disarmament U غیر مسلح کردن
disarm U غیر مسلح کردن
forearm U از پیش مسلح کردن
safing U چاشنی برداری کردن
primer leak U نشد کردن چاشنی
primming U چاشنی گذاری کردن
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
icing U مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
rearm U دوباره مسلح شدن یا کردن
rearmed U دوباره مسلح شدن یا کردن
rearms U دوباره مسلح شدن یا کردن
flavored U چاشنی مزه دار کردن
flavour U چاشنی مزه دار کردن
flavours U چاشنی مزه دار کردن
flavors U چاشنی مزه دار کردن
flavor U چاشنی مزه دار کردن
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
privateer U درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
armor U مسلح کردن زره پوش کردن
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
armstrong U سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
to cut out U بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
primed U اماده کردن
harness U اماده کردن
harnessed U اماده کردن
preparation U اماده کردن
readying U اماده کردن
make ready U اماده کردن
belay U اماده کردن
draft U اماده کردن
ready U اماده کردن
readies U اماده کردن
set U اماده کردن
unlimber U اماده کردن
setting up U اماده کردن
confect U اماده کردن
drafts U اماده کردن
drafted U اماده کردن
accommodates U اماده کردن
accommodated U اماده کردن
supplying U اماده کردن
supply U اماده کردن
supplied U اماده کردن
sets U اماده کردن
preparations U اماده کردن
primes U اماده کردن
readied U اماده کردن
get ready U اماده کردن
to pickle a rod for U اماده کردن
to string up U اماده کردن
provide U اماده کردن
pre treatment U اماده کردن
preparing U اماده کردن
prepare U اماده کردن
prepares U اماده کردن
prime U اماده کردن
harnessing U اماده کردن
provides U اماده کردن
outfit U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfits U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
forearms U قبلا اماده کردن
to fit with U اماده کردن برای
geared U کردن اماده کارکردن
fitting out U اماده کردن ناو
forespeak U قبلا اماده کردن
gears U کردن اماده کارکردن
forearm U قبلا اماده کردن
knock up U سردستی اماده کردن
knock-ups U سردستی اماده کردن
knock-up U سردستی اماده کردن
train U اماده کردن اسب
set up U اماده تیراندازی کردن
do up U اماده استفاده کردن
trained U اماده کردن اسب
trains U اماده کردن اسب
gear U کردن اماده کارکردن
to provide oneself U خودرا اماده یا مجهز کردن
sensate U اماده پذیرش حس احساس کردن
snow farming U اماده کردن پیست اسکی
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
to study up U خود را اماده امتحانات کردن
spot U کشف کردن اماده پرداخت
spots U کشف کردن اماده پرداخت
make ready U اماده شدن حاضر کردن
get ready U اماده شدن حاضر کردن
prepare U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
preparing U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
prepares U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
redact U اماده چاپ کردن تحریر کردن
make U درست کردن ساختن اماده کردن
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
marshaled U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edit U اماده چاپ کردن تغییر دادن
marshaling U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
marshalled U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshals U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
edited U اماده چاپ کردن تغییر دادن
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
marshal U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
mountee U اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
sketched U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
sketch U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
sketches U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
gird U اماده کردن محکم کردن
list U شیار کردن اماده کردن
dight U اماده کردن مجهز کردن
paddock U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
paddocks U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
spooling U یلهای نوار اماده شدن قسمتی از سیستم جهت پردازش ان قرقره کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Jack Attac
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com